رفتار چیست؟

 همه افراد را می توان دانشجوی علوم رفتاری به شمار آورد!

آدمی از آغاز زندگی، فعالیتها و اعمال دیگران را مشاهده می کند و می کوشد آنچه را که میبیند تفسیر نماید. شما نیز خود آگاه یا ناخودآگاه در تمامی دوران زندگی در حال مطالعه مردم بوده اید. آنچه را که دیگران انجـام می دهند مشاهده کرده، تلاش می کنید تا چرایی رفتار آنان را تشریح کنید.

گذشته از این سعی دارید تا اقداماتی را که احتمال دارد در شرایط دیگری انجام دهند پیش بینی کنید؛ در حال حاضر نیز جمع بندیهایی در ذهن خود دارید که در تشریح، تفسیر و پیش بینی آنچه دیگران انجام داده یا خواهند داد مفید می دانید.

چگونـه بـه ایـن جمع بندیها رسیده اید؟

از طریق احساس، مشاهده، پرسش، شنیدن و خواندن.

آیا شناخت شما به طور مستقیم ناشی از تجربه شخصی است یا با واسطه و غیر مستقیم است؟

یعنی از طریق تجربه دیگران به دست آمده؟ جمع بندیهای شما از چه دقتی برخوردار است؟ برخی از جمع بندیها می تواند بیانگر ارزیابی پیچیده رفتار دیگران باشد که در تشریح و پیش بینی رفتار آنان نیز بسیار مؤثر است؛ ولی بعضاً این ارزیابیها در تشریح علل رفتار دیگران با شکست مواجه می شود.

مطالعه نظام یافته رفتار به بهبود توانایی تشریح و پیش بینی و همچنین هدایت، کنترل و تغییر رفتار می انجامد و نیز از روابط میان رفتارها و واقعیتهای مهم پرده برداشته، مبنایی را برای پیش بینی دقیق رفتار فراهم می کند. در روش نظام یافته مطالعه رفتار اعتقـاد بـه تصادفی بودن رفتار معنی ندارد، بلکه رفتار هر فرد در جهت نیل به هدفی است که آن را بـرای خـود سودمند می پندارد.

بدون شک افراد با هم متفاوت اند؛ بنابراین حتی اگر در شرایط مشابه قرار گیرند، یکسان عمل نخواهند کرد. البته رفتار انسانها ویژگیها، علل و عوامـل مـشابهی دارد.

این ویژگیها از آن جهت اهمیت دارند که پیش بینی را امکان پذیر می سازند. به این ترتیب، رفتار قابل پیش بینی و مطالعه نظام یافته آن میسر می گردد. منظور از مطالعه نظام یافته این است که باید روابط میان پدیده ها را مشاهده کرد و پس از درک روابط علی و معلولی نتیجه گیریهای خود را بر پایه شواهد علمی قرار داد.

از آنجا که روز به روز سازمانها و محیط پیچیده تر می شوند، یک نظریه نمی توانـد بـه تمام پرسشهای ممکن درباره چرایی رفتار افراد در سازمان پاسخ قطعی دهد. سبکی که نظریه پردازان براساس آن رفتار سازمانی را تشریح کرده اند به طور عمده در قرن بیستم رشد کرد و بی گمان رشد آن نیز ادامه خواهد داشـت؛

برای مثال دیدگاه مکتب مدیریت علمی با دیدگاههای مکاتب اقتضایی و سیستمی بسیار متفاوت است. به همین ترتیب، نظریه سلسله مراتب نیازها با نظریه انتظار در مبحث انگیزش تفاوت دارد. در عین حال نظریه های گوناگون می توانند یکدیگر را کامل کنند و هر نظریه می تواند نسبت به رفتار فرد در سازمان بینش خاصی را ارائه دهد.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت